مطالب عشقولانه

مطالب عشقولانه

مطالب عشقولانه

مطالب عشقولانه

نوشته های عاشقانه کوتاه ولی زیبا


نوشته های عاشقانه کوتاه ولی زیبا



اسلحه ات را غلاف کن!
و پرچمت را
بر فراز دهلیزهای قلبم
فرو کن
تو پیش از آغاز این جنگ،
مرا فتح کرده ای

.

.

.

همه گویند که عاشق
کر و کور است ولی
همه جا
عکس رخ یار و
صدایش شنوم…!!!

.

.

.

اینبار زنده میخواهمت…
نه در رویا …
نه در مجاز…
انتهای همان خیابان که قدم میزدیم …
کافه کوچکی است …
با میزهایی از چوب صنوبر …
و رومیزی های چارخانه صورتی …
شاد مثل دامن دخترکان رقصان در دشت…
آنجا دو فنجان چای انتظارمان را میکشد…

.

.

.

بیا
نگذار چایم سرد شود …
راستی
آمدی حتما به صدای مخملی خواننده ای که گوشه دنج کافه زمزمه میکند …
گوش کن
و
مراببوس …

.

.

.

آرام بخش ها…
حافظه ام را پاک کرده اند..،
اما دلم می گوید…
من کسی را …
بسیار دوست می داشتم…!!!
.

.

.
من عادت کرده ام
هر صبح قبل از باز شدن چشمهایم
دوستت داشته باشم
و برایم مهم نباشد که تو
در کجای این شهر شلوغ
به فراموش کردنم مشغول هستی……

نوشته های رمانتیک برای قلبهای عاشق

نوشته های رمانتیک برای قلبهای عاشق



نوشته های رمانتیک برای قلبهای عاشق

نوشته های رمانتیک برای قلبهای عاشق

 


شاید حق را به تو نمیدهد

حس میکنی درکت نمی کند

اما آخر ِ بحث

همیشه با یک شکلک،

یک لبخند،

یک بوسه،

قانعت میکند

از دستش نده!

او دوست داشتنی ترین خودخواهِ روی زمین است . . .

ابراهیم عسکری

.

.

.

.

این روز ها مثل آدم برفی قصه ها

با لبخند تمام میشوم

با یک تفاوت

او از گرمی من از سردی !

.

.

.

.

کیفیت را فدای کمیت نکنید

یک دانه نابش را داشته باشید

یک عمر به عالم و آدم پُزَش را بدهید

رنگین کمان ها به چشم بهم زدنی ناپدید میشوند!

علی قاضی نظام


زمان بده

مثلابیا و بگو

تا فلان روز ماندنى هستم

تا فلان روز روى من حساب کن

بى خبر تصمیم نگیر

تمام آدمهایى که نزدیکترینشان را ناگهان از دست دادند

دیگر هیچوقت زندگى نکردند !

علی قاضی نظام

.

.

.

.

روزگاری یک تبسم

یک نگاه

خوش تر

از گرمای صد آغوش بود . . .

فریدون مشیری

.

.

.

.

بودَت یک جور

نبودَت یک جور

باتو

تمامِ بلاتکلیفی ها را تجربه کردم . . !

علی قاضی نظام

.

.

.

.

کسیو که دوست دارید اسمشو زیاد صدا بزنید

آدما از شنیدن اسم خودشون خوشحال میشن ?

.

.

.

.

ناگهان صبح می‌شود

و تو می آیی

با لبخندِ خورشید

بوسه‌ های گرم تو

با چای صبحانه‌ام

دم می‌کشد

و تمام من

حل می‌شود

در فنجان چشمان تو . . .

مریم پورقلی

.

.

.

.

مجری رادیو

صبح ها

آنقدر با نشاط میگوید :

صبح بخیر

به امروز لبخند بزن

که

انگار تو آمده ای . . !

ساناز یوسفی

.

.

.

.

تو اگر در کنار من باشی

همه را می‌شود کنار گذاشت . . .

محمد سلمانی

.

.

.

.

زنی که زیر لب غرغر می کند

بد وبیراه به سرمای زمستان می گوید

دیوانه نیست

دلش تنگ آغوش

“مردانه”ای شده . . .

نرگس نوروزپور

.

.

.

.

من

سخت نمی گیرم

سخت است جهان

بی تو . . .

سما صفایی

.

.

.

.

من زخم خورده از رفیقی نیمه راهم

تنهای تنها ، مثل شاهی بی سپاهم . . !

سجاد رحمانی

.

.

.

.

برف

باران

شال گردن

هم بهانه است

زمستان آمده

برای تماشای تو . . .

.

.

.

و ” دی ”

تنها دو حرفی سال

میان دو جین ماه است

مثل ” تو ”

که دو حرفی ترین بیت

میان هزار غزلی . . .

تینا سلیمانی فر

.

.

.

.

یک فصل از یک قصه؟

نه! این را نمی خواهم

می خواهم از این پس

تمامِ ماجرا باشی . . .

حسین منزوی

.

.

.

.

تهش با اونی میمونی که کنارش امنیت داری

نَه کسی که هِی باید مواظبش باشی خطا نره !